خلاصه داستان: داستان زوج جوانی به نام رؤیا و بابک است که قصد مهاجرت از ایران را دارند. دو هفته پیش از مهاجرت، رویا در خیابان با دختری بینام و نشان مواجه میشود. رویا دختر را نزد پلیس آگاهی میبرد و ..
خلاصه داستان: فرزانه مردی را در خیابان می بیند که با شوهرش جلال مو نمی زند. وقتی او را دنبال می کند و آن مرد را با زن دیگری می بیند، به گمان اینکه جلال به او خیانت می کند شروع به از بین بردن رابطه خود و شوهرش می کند و ..