خلاصه داستان: زمان از آگاهی به آگاهی دیگر در جریانی هیپنوتیزمی از رویاها، آرزوها و خاطرات جابه جا می شود و دنیایی از ارواح که تحت سلطه شخصیت پدرو پارامو، عاشق، ارباب، قاتل هستند و ..
خلاصه داستان: دسته بچههای بد در شب هالووین برای دزدیدن یک طلسم ارزشمند به یک عمارت ترسناک و نفرین وارد میشوند. ولی وقتی که با یک دشمن خطرناک ماورایی مواجه میشوند که در حال محافظت از این گنج ارزشمند بوده، شب هالووین برای آنان به کابوسی تبدیل شده و ..
خلاصه داستان: داستان زندگی پرویز دهداری، بازیکن و سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران را به تصویر میکشد، او به عنوان بازیکن فوتبال را از تیمهای جم و شاهین آبادان آغاز کرد و همچنین به عنوان اولین مربی باشگاه پرسپولیس تهران شناخته میشود و ..
خلاصه داستان: داستان خانوادهای روستایی را روایت میکند که به عنوان سرایدار قرار است برای ۶ ماه از یک ویلا نگهداری کنند. چاوش، صاحب ویلا، قرار است برای دانشگاه رفتن دخترش ۶ ماه در خارج از ایران زندگی کند و ویلا را به یونس و همسرش میسپارد و آنها با ۳ فرزندشان به ویلا نقل مکان میکنند. اما برادرزن یونس با ورود به خانه داستانهایی را رقم میزند که و ..
خلاصه داستان: وقتی سرنوشت برای اولین بار عماد و طوبا را روبهروی هم قرار داد، هر دو خوب میدانستند که عشق بیشتر یک مهارت است تا هیجان و تپش قلب و خارش پوست و ..
خلاصه داستان: عطا و معصومه زن و شوهری هستند که در خانه ای مستأجر بوده و موعد تخلیه منزل مسکونی شان فرار رسیده است اما عطا می خواهد هر طور که شده قرارداد را تمدید کند با آنکه با مشکل مالی مواجه است و ..
خلاصه داستان: همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده می شدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ می کشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده و ..
خلاصه داستان: در مورد لولهکشی به نام ماریو است که به همراه برادرش لوئیجی به یک هزارتوی زیرزمینی وارد میشود تا یک شاهزاده خانم را که در این هزارتو اسیر شده، نجات دهد اما ..
خلاصه داستان: محافظی بنام حیدر که از جان یکی از شخصیت های مهم نظام محافظت می کند، بر اساس حوادثی متوجه می شود که او بیش از آن که به فکر نظام باشد به فکر منافع شخصی است! و ..