خلاصه داستان: سهراب و گندم با دختر کوچشان زندگی خوبی را می گذرانند؛ اما با افزایش قیمت ارز و رو به ورشکستگی رفتن شرکتی که سهراب در آن کار می کند، همه چیز عوض می شود و ..
خلاصه داستان: در مورد یاسمین است که پس از سالها به دلیل مرگ پدرش از آلمان به ایران بازگشته است. پسر او دچار اوتیسم است و همین سفر را برایش دشوار میکند. یاسمین شناختی از پدرش ندارد و ..
خلاصه داستان: جوانی پس از آزادی از زندان می خواهد شغل سابق خود در یک شرکت را دوباره به دست آورد اما متوجه می شود رییس شرکت از دنیا رفته و حالا دخترش مدیریت آن جا را بر عهده دارد. او با رئیس جدید به مشکل می خورد و ..
خلاصه داستان: با اقتباس از پرونده قتلی در دهه 80، ماجرای نوجوانی را روایت می کند که به خاطر عشق و عاشقی در یک درگیری دوست خود را به قتل می رساند و باید منتظر حکم دادگاه بماند و ..
خلاصه داستان: کارمند ساده دولت که پس از سال ها موفق می شود خانه ای خارج از محدوده شهر برای خود بخرد. اما در شب دوم سکونت در خانه جدیدش یک دزد به خانه او می آید. او موفق می شود دزد را بگیرد اما ..
خلاصه داستان: داستان زوجی بازیگر تیاتر است است که با نشست خانه شان مجبور می شوند به خانه ای دیگر نقل مکان کنند .همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه در شبی که شوهر در خانه حضور ندارد حادثه ای ..
خلاصه داستان: پیام فرزند بهار مبتلا به سرطان است و تنها راه نجات او استفاده از سلول های بنیادی بند ناف خواهر یا برادر خونی اوست. اما چالش اصلی داستان این است که بهار از پدر پیام جدا شده و ..
خلاصه داستان: اهالی روستای زالاوا ادعا میکنند که دوباره جن به روستایشان زده است. استوار احمدی، رئیس پاسگاه عقیده دارد زالاواییها توهم زدهاند. او برای بررسی مسئله و دیدار با ملیحه بهورز خانه بهداشت به آنجا میرود اما ..
خلاصه داستان: راستی با رقیب چپی اش دشمنی دیرینه دارد و تصمیم میگیرد مثل قدیم برایش پاپوش درست کند و همسرش و رقیبش هم وارد داستان میشوند. اما این دو رقیب با ورود یک زن غریبه به زندگیشان دچار تحولی عظیم میگردند و ..